عکس های کمتر دیده شده از سردار سلیمانی /شهادت چه کسی حاج قاسم را بیشتر ناراحت کرد؟

تسنیم نوشت: «حاج یونس» از فرماندهان اطلاعات نیروی قدس سپاه از خاطراتی از سال ها همراهی با سردار شهید سلیمانی روایت کرده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد تسنیم در گفتگو با یکی از فرماندهان شاخص اطلاعات نیروی قدس سپاه که بنا به دلایل امنیتی نام او ذکر نشده، به بررسی ویژگی های سردار سلیمانی پرداخته است. بخشی از این گفتگو با چند تصویر کمتر دیده شده از شهید سردار سلیمانی را ببینید؛

* یادتان هست شهادت چه کسی بیشتر از بقیه سردار سلیمانی را ناراحت کرد؟

حاج قاسم فرمانده جنگ بود و در این جنگ و درگیری بالاخره افرادی هم شهید یا مجروح می‌شدند. حاج قاسم از شهادت تک تک افراد به شدت ناراحت می‌شد. حتی نیروهایی که ممکن بود فقط یک بار آنها را دیده باشد. هیچوقت این شهادت‌ها برایش عادی نمی‌شد.

هربار، انگار بار اولش بود که خبر شهادت می‌شنید. شهادت خیلی از بچه‌ها حاجی را اذیت کرد؛ مثل سید شفیع، شهید عمار، حسین بادپا، مصطفی صدرزاده، حسین قمی. برخی از اینها با اینکه جوان بودند، فرماندهان قابلی بودند.

عکس های کمتر دیده شده از سردار سلیمانی /شهادت چه کسی حاج قاسم را بیشتر ناراحت کرد؟

گاهی برخی افراد باسابقه فکر می‌کنند که فقط باید از باتجربه‌ها در فرماندهی استفاده کرد ولی حاج قاسم روی جوان‌ها بسیار حساب باز کرد. اینها فرماندهانی بودند که با نیروهای نهضتی کار می‌کردند و انگیزه بالایی داشتند و حاجی هم آنها را بسیار دوست داشت.

همیشه توصیه‌اش به ما این بود که نسبت به نیروهایتان مثل پدر و مادر باشید. پدر و مادر وقتی فرزندش از خانه بیرون می‌رود، همه تلاشش را می‌کند تا وقتی برگشت، غذای خوب برایش آماده باشد. دائم زنگ می‌زند که اتفاقی برایش نیفتاده باشد. موقع رفتن، یک لقمه هم داخل کیفش می‌گذارد. وقتی بچه‌اش مریض است، تا صبح نمی‌خوابد. می‌گفت نسبت به نیروهایتان اینطور باشید.

خودش هم همینطور بود. هروقت به منطقه می‌آمد، می‌گفت برویم و به بچه‌ها سر بزنیم. می‌نشست و با آنها صحبت می‌کرد. برای همین بود که این جماعت از صمیم قلب دوستش داشتند.

* در یک خاطره‌ای خواندم که حاج قاسم در یکی از خانه‌های حلب که تبدیل به مقر شده بود، دستنوشته‌ای برای صاحبخانه نوشتند و شما عکس آن را دارید.

نه حلب نبود و آن خانه هم مقر نبود. در بوکمال بود. من اگر نگویند خیلی اغراق می‌کنی، می‌گفتم شاید برخی چیزها به او الهام می‌شد.

ما در اطراف بوکمال بودیم. مردم هم با هماهنگی از منطقه خارج می‌شدند. موقعیت خطرناکی بود. در همین موقعیت، حاجی هم به منطقه آمده بود و ما خیلی نگران بودیم.

عکس های کمتر دیده شده از سردار سلیمانی /شهادت چه کسی حاج قاسم را بیشتر ناراحت کرد؟

شب آنجا ماندیم و فرماندهان در یکی از خانه ها مستقر شدند. یک خانه دیگر هم کنارش بود که من به همراه حاجی و شهید پورجعفری و دو سه تا از همراهان حاجی برای استراحت به آنجا رفتیم.

حاج قاسم گفت می‌خواهم تصویر پهپاد را ببینم. وسایل و تجهیزات را فراهم کردیم. آخر شب گفت شما بیدار باشید من بروم و یک چرتی بزنم. حاجی که رفت، ما هم چشممان گرم شد. صبح که برای نماز بیدار شدیم، به ایشان گفتم بهتر است دیگر اینجا نباشیم و جایمان را عوض کنیم. حاجی هم قبول کرد. بعد روی کاغذ یک چیزی نوشت و گفت مراقب باشید در خانه مردم دست به اموالشان نزنید. بعد رفت در اتاقی که خوابیده بود، و چند دقیقه دیگر برگشت.

فردای آن روز، در جلسه‌ای که تشکیل شد -هر روز حاجی برای هماهنگی و ابلاغ دستورات با فرماندهان جلسه بر گزار می‌کرد- تاکید کرد که در منازل مردم مراقب باشید. به اموال مردم دست نزنید و بعد گفت من خودم برای یک شب در منزلی خوابیدم برای صاحب خانه نامه‌ای نوشتم و توضیح دادم.

من هم رفتم و دوتا عکس از دست‌نوشته حاجی گرفتم.

عکس های کمتر دیده شده از سردار سلیمانی /شهادت چه کسی حاج قاسم را بیشتر ناراحت کرد؟

۲۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳
کد خبر: 51132

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 1
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • IR ۱۲:۳۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۳
      1 0
      روح بلندش شاد باد